سلّانه سلّانه راه رفتن (معین)از مصدر ساللانماق= آویزان شدن که در فارسی به آرامی راه رفتن یا در حقیقت با دستهای آویزان راه رفتن معنی میدهد.
چرا شیوهی راهرفتناش، راه رفتن یک بچه، بهراستی یک بچه! اینگونه زننده تحریکام میکند؟ بگذار تحلیلاش کنم. کمی نوک پاهایاش را رو به تو میگذاشت. زیر زانویاش، …
2018-10-27· ساعت یک بود که آماده شدم و سلانه سلانه به راه افتادم...طبق عادت دستانم را در جیب پالتوام فرو برده بودم و خیره به مسیر سنگفرش پیاده رو می اندیشیدم که اگر فرهاد پا پس نکشید چه؟!
در هر حال من افتخار می کنم که به آذین پدر اجتماعی من است.به قول معروف:دستم بگرفت وپابه پا برد/تا شیوه ی راه رفتن آموخت.من زندگی اجتماعی ام را مدیون اویم و خواهم بود.هنگامی که آن …
پیکور سلانه سلانه راه رفتن برای گروه کارخانههای چوب بری; ورود به سیستم ماشین آلات آماده سازی، وارد بخش مدیریت شوید، ساخت و ساز و کابین ; ابزار و ماشین آلات حفاری، نجاری; حفاری و ماشین آلات حفاری افقی، چوبی; ماشین آلات .
هیچکس باور نمیکرد که جوان خستگی ناپذیر تمام روزهای سخت و پرکار جهادی دیگر بین ما نباشد. هیچکس برای نبودنش و در خاک نهادنش آماده نبود.
دور میدان حرم داشت سلانه سلانه قدم میزد و کون عظیمش به چپ و راست تاب میخورد که براش بوق زدم ایستاد و خندید من هم سوارش کردم.تپل خوش اب و رنگ و زیبا و شهوت بر انگیز بودو شاید بالای پنجاه سال.شنیده بودم زنهای اصفهانی کونی ...
پایان تلخ صفحه اول رمان این مرد مشکوک است قدم هایم سست بود و راه رفتن را برایم مشکل می کرد. سر درد امانم را بریده بود ولی، باز هم سلانه سلانه به سمت نقطه ای نامعلوم قدم بر می داشتم. پله های کلانتری تمامی نداشت، به دفتر مورد ...
احتیاج به راه رفتن و دویدن دارد. اگر بخواهد مدام اسکوتر سواری کند، ده، دوازده ساله که شد، رشدِ دو طرف بدنش ...
"علی اشرف درویشیان، خسرو گلسرخی و فریدون تنکابنی در مرکز رفاه دروازه غار" علی دروازه غاری - وبلاگ پروسه حالِ چندان خوبی نداشتم. آن …
آرین حالا داشت از بالای میدان کارته چهار دیگ جوشان دنیا را مثل کودکی که تازه راه رفتن را یاد گرفته باشد سیاحت می کرد.
-بر خلاف گذشته کم کم داره از سلانه سلانه راه رفتن خوشم میاد! -ماشین دنده اتوماتیک را به خاطر اینکه با هل دادن روشن نمی شه ،دوست ندارم!
fa منطقه آرام آرام تخلیه میشود و مردم بی هیچ بحث و نظری، با ماشین به خانههایشان میروند، یا به ایستگاه راه آهن و فرودگاه.
راه رفتن ساده هم برایش سخت بود. ۱۲ دی ۱۳۹۰-ظهر- بند ۳۵۰- اوین گوش تیز کرده بودم تا اسمهای آشنای احتمالی را که از بلندگو بیرون میآمد، شکار کنم.
راه رفتنی که در طی آن می ایستید و محیط اطراف را از نزدیک نگاه می کنید. در طی این تمرین مرتب نفس بکشید و پلک بزنید و اگر امکان داشته باشد کاری کنید که خورشید از پشت سرتان بتابد.
گلی داخل ماشین شد و ماشین به راه افتاد. برگشت و از شیشه عقب آخرین ها را شکار کرد. خداحافظ مرد روزهای سختش. خداحافظ پناه روزهای بی کسی اش. خداحافظ. خداحافظ وحیدش.
بزرگترین نیویورک هستند واردات نفت ، طلا ، آلومینیوم ، گاز طبیعی ، برق ، الماس خشن ، و سلانه سلانه راه رفتن. در بازار بورس در کریسمس
هیچکس باور نمیکرد که جوان خستگی ناپذیر تمام روزهای سخت و پرکار جهادی دیگر بین ما نباشد.
به این ترتیب توستیتوس سعی داشته تا لوگوی برند این شرکت مشتریها را به کنار هم بودن و مهمانی رفتن دعوت کند تا از این طریق در مهمانیها چیپس و تنقلات توستیتوس را با هم بخورند و شاد باشند.
عکس ماشین و موتور ... همان علی آقای یکه تاز ، که عرض زمین را می گرفت و با دوروبری ها سلانه سلانه می رسید تا نیمکت . تا بنشیند کنار محمود خوردبین و داور ( با اجازه انگار) سوت آغاز را بزند . این یک سلوک سلطانی بود ؛آنقدر پررنگ که ...
2016-11-08· پول رو باهاش حساب مي كردم و از جلوي لبخند زير زيركي بقيه مشتريا از مغازه مي زدم بيرون و سلانه سلانه راه مي افتادم سمت خونه.
دویدیم سمت ماشین و راه افتادیم. ماشین آقا از محوطه در آمد و از بلوار اصلی شهر رد شد. مردم دست تکان میدادند و آقا جواب میداد.
از طرف دیگر زمانی که لوگوی ان.بی.سی طراحی شد تلویزیونهای رنگی سلانهسلانه راه خود را به منزل مخاطبین باز میکردند و ان.بی.سی با طراحی این لوگو قصد داشت رنگ و …
2011-11-26· سوار ماشین شدیم و راه افتادیم . از روستا بیرون نرفته بودیم که دیدیم سگهای روستا هم در حال پارس کردن به یک طرف روستا می دوند
بیشتر این واژهها از زمان فرمانروایی قاجارها در ایران و بالاخص در لهجه تهرانی راه یافته است و در فارسی دری افغانستان و تاجیکستان ناآشناست.
بیدار خوابی شبانه، غلت زدن توی تخت و مرتب کردن چندین و چند بارهی بالشها و زل زدن به نورهای خانههای دور دست پشت پنجره است.